باد از کدام سو به سرای دلم وزید؟****************“آه ای زندگی منم که هنوزبا همه پوچی از تو لبریزمنه به فکرم که رشته پاره کنمنه بر آنم که از تو بگریزمهمه ذرات جسم خاکی مناز تو، ای شعر گرم، در سوزندآسمانهای صاف را مانندکه لبالب ز بادهء روزندبا هزاران جوانه می خواندبوتهء نسترن سرود تراهر نسیمی که می وزد در باغمی رساند به او درود ترامن ترا در تو جستجو کردمنه در آن خوابهای رویاییدر دو دست تو
سخت کاویدمپر شدم، پر شدم، ز زیبائیپر شدم از ترانه های سیاهپر شدم از ترانه های سپیداز هزاران شراره های نیازاز هزاران جرقه های امیدحیف از آن روزها که من با خشمبه تو چون دشمنی نظر کردمپوچ پنداشتم فریب تراز تو ماندم، ترا هدر کردمغافل از آن که تو بجائی و منهمچو آبی روان که در گذرمگمشده در غبار شوم زوالره تاریک مرگ می سپرمآه، ای زندگی من آینه اماز تو چشمم پر از نگاه شودورنه گر مرگ من بنگرد در منروی آئینه ام سیاه شودعاشقم، عاشق ستارهء صبحعاشق ابرهای سرگردانعاشق روزهای بارانیعاشق هر چه نام تست بر آنمی مکم با وجود تشنهء خویشخون سوزان لحظه های تراآنچنان از تو کام می گیرمتا بخشم آورم خدای ترا”***************نگاه کن که غم درون دیده امچگونه قطره قطره آب می شودچگونه سایه سیاه سرکشماسیر دست آفتاب می شودنگاه کنتمام هستیم خراب می شودشراره ای مرا به کام می کشدمرا به اوج می بردمرا به دام میکشدنگاه کنتمام آسمان منپر از شهاب می شودتو آمدی ز دورها و دورهاز سرزمین عطر ها و نورهانشانده ای مرا کنون به زورقیز عاجها ز ابرها بلورهامرا ببر امید دلنواز منببر به شهر شعر ها و شورهابه راه پر ستاره ه می کشانی امفراتر از ستاره می نشانی امنگاه کنمن از ستاره سوختملبالب از ستارگان تب شدمچو ماهیان سرخ رنگ ساده دلستاره چین برکه های ش به سکوت سرد زمان ...
ادامه مطلبما را در سایت به سکوت سرد زمان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0toluo20041 بازدید : 111 تاريخ : پنجشنبه 19 خرداد 1401 ساعت: 18:01